Wednesday 2 May 2012

تئاتر ایران چگونه شکل گرفت؟

غیرحرفه ای بودن بازیگران در نمایش های مدرن، باعث شد که مردم همان اجراهای روحوضی و دلقک بازی ها را ترجیح دهند...


تاریخچه تئاتر در ایران و حوادث و اتفاقاتی که بر سر این هنر اصلی و مادر در کشور ما آمده است، موضوعی است که می توان از نقطه نظرات مختلف بررسی نمود. در درجه اول باید به نحوه ورود این هنر به ایران و دلایلی که باعث پیدایش آن شده است،  نظر کنیم و سپس به مسیر طی شده این هنر باستانی در طول سالیان دراز بپردازیم. 
نمايش در ابتدا از تحول رسمها و نيايشهای مذهبی به وجود آمد. به طور کلی در سرزمينهايی كه دينهای چند خدايی رواج داشت، مانند هند و يونان، روحيه ی نمايش پذيری قويتر بود، چون که انسانی بودنِ خدایان در آنها بیشتر مشهود بود. نتیجه این بود که رقص و موسیقی برای ستایش خدایان در کشورهایی مانند هند و یونان، جزئی جداناپذیر از مراسم و نیایش های مردمان آن کشورها شده بود. اما ايرانی که از ابتدا آئین تک خدایی چه در دوران زرتشت و چه  در زمان اسلامی رواج داشت از این قافله عقب ماند و دیرتر به این وادی رسید. آنها در سنت ها و افکار خود بر این باور بودند که موسیقی و رقص و آواز کار پیروان شر و جادوگران و دیوصفتان است. بر این اساس تمامی فعالیت های نمایشی و به طور کلی هر نوع برنامه ای که در آن از رقص و موسیقی استفاده می شد، نفی شده تلقی می شد.
آن چیز که امروزه به عنوان تئاتر و یا به عبارت دیگر هنرهای دراماتیک شناخته می شود هنری است که تقریبا از حدود پنج قرن پیش از میلاد مسیح در یونان و روم باستان به وجود آمد. آن چه مسلم است برای به وجود آوردن یک اثر دراماتیک نیاز به عناصری است تا این نظام سازمان یافته شکل بگیرد و در نهایت یک اثر هنری پدید آید. این عناصر در درجه اول شامل یک داستان، کارگردان، بازیگران، طراحی صحنه، لباس و وسایل مورد نیاز نمایش، نور و موسیقی و ... می باشد.
از آنجا که ایرانیان قدیم که مشغول فعالیت های نمایشی بودند از مردم عامی بودند و در بسیاری از موارد حتی سواد خواندن و نوشتن را نیز نداشتند، به همین دلیل هنر بداهه گویی و آفرینش در لحظه را داشتند و عمدتا بدون استفاده از متن و یا نمایشنامه ای اجراهای خود را روی صحنه می بردند.
 فضای سلطه ی حاکمان زورگو و مستکبر در طول تاریخ ایران، این هنر را در طول سالیان دراز مهجور نگه داشته و عموما به همان صورت عامی باقی گذاشته است. اگر هم خلاقیتی در آثار هنرمندان ایرانی وجود داشته باید به صورتی نقالی گونه و یا به صورت اجراهایی با استفاده از دلقک ها صورت می گرفت.
پایه ی هنرهای نمایشی ایران براساس رفتار ظالمانه حاکمان اش بر مردم در طول تاریخ، بر نقد گذاشته شد و از آنجا که این روحیه ی نقد پذیری در حاکمان گذشته وجود نداشت و حتی هم اکنون نیز حاکمان ایران از وجود این روحیه بی بهره هستند، گوشه نشینی و ضعیف ماندن این هنر همیشه در ایران مشهود بوده و هست.
با حمله اعراب و آمدن اسلام بر آسمان ایران، اولین هدیه ی آنان بر هنر نمایشی ایران، همانا منع کردن و جلوگیری از هرگونه فعالیت هنری بود. پر واضح است که ایرانیان نیز بر آنها تاثیر خود را گذاشتند اما چیزی که به عنوان گناه ذکر شده بود، انکار ناپذیر بود و تبعیت از آن نیزلازم بود.
با اینکه دین اسلام با نمایش مخالف بود و دلیل آن را هم این می دانست که تقلید در مخالفت با خالق است، اما مردمان ایران به نمایش های خود ادامه دادند و به صورت های خیابانی آن اکتفا نموده و به نمونه هایی مثل اجرای دلقک ها، به رقص و حرکت در آوردن حیوانات، بند بازی و ... پرداختند.
با مهاجرت دسته های بزرگ ایران و هند به فلات ایران و ماندگاری و زندگی آنها در آن سرزمین، جنگ های بومی در ابتدا شکل گرفت ولی در نهایت آرام آرام، با هم کنار آمدند و توانستند در کنار هم زندگی کنند.
مهاجران جدید به نواحی ایران طبیعتا، اعتقادات و مراسم های خود را داشتند که با در هم آمیختن این اقوام، مراتب آمیختگی فرهنگی این اقوام مختلف فراهم آمد.
پیدایش نقالی از همان تاریخ آغاز گردید و داستان سرایی سران قبایل از همان دوران شکل گرفت و آب و تاب دادن به قضایای اتفاق افتاده بر جذاب بودن آنها افزود و به مرور زمان این داستان ها مکتوب شد و یا سینه سینه نقل شد و حتی بسیاری از آنها در دوران نوین هم به نسل امروز منتقل شده است.
در این مرحله عنصر کلام یکی از موثرترین عناصری بود که در شکل گرفتن این قهرمان سازی ها تاثیر بسیار زیادی داشت.
با این حساب تاریخ مشخصی نمی توان برای تاریخ تئاتر ایران نام برد. ولی چیزی که مشخص است این است که بعد از حمله اعراب به ایران، ایرانیان دست از نمایش و تئاتر دست برنداشتند و با وجود عقاید پوسیده ی مسلمانان متهاجم، همچنان به راه خود ادامه دادند. بهای این کار این بود که نمایش های خود را اجرا کنند ولی مجبور به تن دادن به اجراهایی مثل تعزیه و نمایش های مذهبی که بازگو کننده ی حوادث کربلا بود شدند. با این ترفند، هنرمندان ایران توانستند راه خود را ادامه دهند و پایدار بمانند.
این رویه تا زمان ناصرالدین شاه ادامه داشت تا اینکه او پایش به اروپا باز شد و عظمت و شکوه تئاتر را درک کرد و پس از برگشت اش به ایران، موانع بسیاری را از سر راه هنرمندان ایران برداشت. در حقیقت ناصرالدین شاه اولین شخصی بود که کمک های شایانی به هنرهای نمایشی ایران شامل تئاتر و سینما کرد.
تاسیس تکیه دولت برای اجرای نمایش از اقدامات وی پیش از سفرش به اروپا بود و پس از آن فرمان ساخت سالن نمایشی را صادر نمود.
پیش قدم این کار "نقاشباشی" شد و در سال 1266 هجری شمسی، اولین سالن نمایش های نو را در ایران در مدرسه دارالفنون و در ضلع شمال شرقی آن تاسیس نمود.
سالن مذکور گنجایش سیصد نفر را داشت که اولین اجراکنندگان تئاتر در آن را دانش آموزان و معلمان مدرسه دارالفنون و نیز تعدادی از معلمان بلژیکی و فرانسوی آن مدرسه تشکیل می دادند.
نمایش های اولیه اجرا شده در آن سالن را به گونه ی :"عروسی اجباری"، "طبيب اجباری"، "تنفر از مردم"، "خر"، "ترش علی بيك" و "هانس پينهدوز" توصیف نموده اند.
غیرحرفه ای بودن بازیگران در نمایش های مدرن، باعث شد که مردم همان اجراهای روحوضی و دلقک بازی ها را ترجیح دهند و در نهایت بعد از یک سال آن سالن در معرض تعطیل شدن قرار گرفت.
تهدید تعطیل شدن آن سالن تئاتر، "نقاشباشی" را بر آن داشت تا به استفاده از نقالان و مطربان و دلقکان برگردد و چیزی به اسم تئاتر نوین را در ایران فراموش کند.
در دوران مشروطه تئاتر ایران شکل تازه ای به خود گرفت و نفوذ تفکرات روشنفکران باعث رونق دوباره بر فضاهای نمایشی ایران شد. شرکت "علمیه فرهنگ" و "انجمن اخوت" از موسساتی بودند که حتی در نقد سیاست های حاکم در ایران برآمدند و توانستند توجه مردم را به خود جلب کنند.
به هر حال زمان گذشت و محمد علی شاه از ایران گریخت و بعد از آن گروه ها و شرکت های تئاتر خصوصی شکل گرفت. در گوشه گوشه ی تهران و حتی شهرستان ها سالن نمایش ساخته شد و مردم نیز از آنها استقبال کردند.
تا آن زمان حضور زنان هنوز در تئاتر ایران تثبیت نشده بود و طبق مستندات اولین زنی که در نمایش ها ظاهر شد، "آزاده رومی" نام داشت که در نهایت نیز کشته می شود.
در سالهای دوره ی حکومت پهلوی، اجراهای تئاتر، بیشتر رونق می گیرد و نه تنها در بخش تئاتر بلکه حتی در بخش تصویری و سینما هم ایران به پیشرفت های بسیاری می رسد. این رشد ادامه داشت تا زمانیکه انقلاب ایران شکل گرفت و دوباره افکار اسلامی بر حکومت ایران حاکم شد و اجازه ی برگزاری هرگونه مراسم شادی و تفریح را از مردم گرفت و به جای آن آئین های مذهبی و اسلامی را ترویج داد.
کماکان که می بینیم به دلیل ضعف در نقد پذیری عوامل حکومت فعلی ایران، این هنر که در ذات خود نقد را دارد، مظلوم واقع شده و حتی در سال های اخیر توهین به فعالان عرصه های هنری ایران، توسط عوامل حکومت به امری عادی تلقی شده است.
این خلاصه ای از اتفاقات پیش آمده بر سر تاریخ آئین های نمایشی بود که در ایران واقع شده است.

چاپ شده در هفته نامه پرشین چاپ لندن 20 آپریل 2012

No comments:

Post a Comment